خدا را شكر از اين همه نعمت و فرصت،خدا را شكر كه شاهد تعجيل نعمت هاي خدا،جهت فراهم سازي زمينه هاي شادي و اشتياق در سورم سرا نشينان هستم.امروز بالاجاده را سفيد پوش مي بينم.تصميم مي گيريم نگاهي به اطراف و نگاهي به كوههاي ارتفاعات سربه فلك كشيده درازنو بيندازم،صداي گنجشككي تنها را مي شنوم كه بر روي ديوار خانه ما آنچنان آواز مي خواند كه گويي او هم خوشحال و مسرور است از اين نعمت.نوجوانان و جواناني را مي بينم كه از سرماي امروز توان پنهان كردن شاديهايشان را ندارند و آدم برفي ها مي سازند و گوله برف ها را نثار هم مي كنند،آنها خوشحالند و لبخند مي زنند با تمام وجود!! از صبح دم تا به الان اين واقعه چاشني خوش شانسي ها و خبرهاي خوش من بود،انگار اين روزها تاوان تمام بدشانسي هاي اخير مرا مي دهد.خدايا شكرت به خاطر وجودت!
پي نوشت: نمي دونم چرا اينقدر زود برف اومد ولي فكر مي كنم بايد منتظر خبرهاي خوش از تلويزيون باشيم كه بگه: فردا تعطيله :)