یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم | در میان لاله و گل آشیانی داشتم | |
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار | پای آن سرو روان اشک روانی داشتم | |
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود | عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم | |
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی | چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم | |
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود | در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم | |
درد بی عشقي زجانم برده طاقت ورنه من | داشتم آرام تا آرام جانی داشتم | |
بلبل طبعم «رهی» باشد زتنهایی خموش | نغمهها بودی مرا تا هم زبانی داشتم |
EXbloglor.comEX<-m->http://kucheye-rendan.blogfa.com/post-88.aspx<-mm->به بهانه سالگرد درگذشت رهی معیری<-mmm->