یک روز خوب با دوستان خوب...

اول از همه بابت دیر به دیر نوشتنم عذر میخوام.شما این رو بذارید به حساب مشکلات زندگی(یه دلیل خوب برای توجیه بی معرفتی ).

به هرحال امروز با تلاش شهروز و سینا عزیز بالاخره دوستان در کنار هم جمع شدن و ساعات خوبی هم برای من و هم برای همه بچه ها رقم خورد.البته جای همه دوستانی هم که نتونسته بودند بیان رو خالی کردیم.
البته جا داره به سینا عزیز هم درگذشت پسر خاله عزیزش رو تسلیت بگیم چون با تمام تلاشی که تو این یک هفته اخیر کرده بود متاسفانه امروز  جاش تو جمع خالی بود.
من خودم به شخصه فکر نمیکردم این همه از دوستان بیان ولی خوب حضور همه این عزیزان من رو که خیلی خوشحال کرد چون بالاخره چهره هر کدوم از این عزیزان یادآور خاطرات خوب و لذت بخشی هم برای من و هم برای همه شما بود.
امروز شاید اون بالا هوا بینهایت سرد بود اما حضور گرم تمام این دوستان این هوای سرد رو هم لذت بخش کرده بود و امیدوارم که این قرار ها باز هم ادامه داشته باشه و تعداد خیلی بیشتری از دوستان رو ببینیم .
متاسفانه من عکسی از امروز در اختیار ندارم و امیدوارم که دوستانی که عکس گرفتن حتما به ایمیل وبلاگ بفرستن چون مطمئنم دوستانی هم که نتونستن بیان حتما از دیدن این عکسها لذت میبرن.
پس به زودی عکسها رو هم روی وبلاگ میذارم.

شاد و خوشبخت باشید.