به توفیق خدای صانع پاک ... که دانش میدهد بر ملک و افلاک
ز بلبل نامه بیتی چند گویم ... چو آب رفته باز آمد به جویم
قلم برگیر ور از دل عیان کن ... سرآغازش به نام غیب دان کن
خداوندی که جز وی کس نشاید ... که تا بر بندگان روزی گشاید
قلم میشد به سر از درد هجران ... همی بارید خون بر شکل باران
چو بر کافر مشک ناب داده ... به زنجیرش سراسر اب داده
قلم غواص دریای معانی ... سخنهایش همه چون درّ کانی
ز بهر دردمندان غم گساری ... بماند تا قیامت یادگاری
بود روح و روان اهل دانش ... ز روی عقل و از افهام دانش
عطار نیشابوری
EXbloglor.comEX<-m->http://programmingtips.blogfa.com/post-1.aspx<-mm->ای نام تو بهترین سرآغاز ... بی نام تو نامه کی کنم باز<-mmm->