شبی در شب ترین شبها ، تو ماهم می شوی آیا ؟
تو تســــلیم تماشــای نگـاهـم می شـوی آیا ؟
در این اندوه جان فرسـا ، به راه عشـق حـق جانا
برای ســیر تا اعلـی ، تـو راهـم می شــوی آیا ؟
در این بازی بـی پایان ، در این سـودای بی سامان
به شهر دل به ملک جان ، تو شاهم می شوی آیا ؟
در این تاریکـی دنیا ، در این ظلمت در این غـوغا
تو ای خورشـید بی هـمتا ، پگاهـم می شوی آیا ؟
در این نااهلی و عصیان ، در این کج فهمی و طغیان
الا ای چشــمه ایمــان ، پـنــاهـم می شوی آیا ؟
به عشـق دیـدنت هر سـو ، روانم ای گل خوشبو
بگـو معشـوق زیـبــا رو ، الـهــم می شـوی آیا ؟
در این نامردی و خواری ، در این عصیان و بدکاری
درایــن اوج ســیه کاری ، سیاهم می شوی آیا ؟
زآهم جان ودل خون شد، قرار از عرش بیرون شد
تــو مرهم با وصـال خود ، بر آهم می شوی آیا ؟
برای «صـادق» ای جانان ، در این وادی بی سامان
بـه راه ســیر تا یـزدان ، تباهــم می شوی آیا ؟
EXbloglor.comEX<-m->http://mahtab-blue.blogfa.com/post-828.aspx<-mm->معشوق زیبا رو !<-mmm->